- ثکلی
- زنی که فرزند خود را از دست داده باشد، زن فرزندمرده
معنی ثکلی - جستجوی لغت در جدول جو
- ثکلی ((ثَ لا))
- زن فرزند مرده، بچه کم کرده، جمع ثکالی، زن عزیز مرده، زن گم کرده دوست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمام و کمال، کلاً، تماماً
بسیار، همادی، همه گیر، فراگیر
از دست دادن فرزند
جذام، بیماری عفونی مزمن که از علائم آن کم خونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام و خونریزی از بینی می باشد، گاهی مادۀ متعفنی از بینی خارج می شود، موهای پلک و ابروها می ریزد، لکه هایی در پیشانی و چانه بروز می کند و لب ها و گونه ها متورم می شود، آکله، داءالاسد، لوری، خوره
دف، دایره
دف، دایره
عدل، بسته، صندوق
((کُ))
فرهنگ فارسی معین
کولی، نوعی ماهی کوچک استخوانی و پر گوشت که در مرداب انزلی و بحر خزر فراوان است و آن را در حوض ها نگهداری کنند، رضراضی
کل بودن، کچلی
روستایی، ده نشین
هر چیز دارای عمومیت، عمومی، تام، تمام، کامل، مقابل جزئی، خیلی، بسیار، زیاد، تماماً
Universal, Overall, Holistic
holístico, geral, universal
ganzheitlich, insgesamt, universell
holistyczny, ogólny, uniwersalny
холистический , общий , универсальный
цілісний , загальний , універсальний
holístico, general, universal
holistique, général, universel
olistico, generale, universale
holistisch, algemeen, universeel
समग्र , सार्वभौमिक
holistik, keseluruhan, universal
كلّيٌّ , شاملٌ
전체적인 , 전반적인 , 보편적인
הוליסטי , כללי , אוניברסלי
整体的 , 总体的 , 普遍的
全体的な , 全体の , 普遍的
holistik, genel, evrensel
holistic, jumla, wa ulimwengu
ฮอลิสติก , รวม , สากล