جدول جو
جدول جو

معنی ثناگستر - جستجوی لغت در جدول جو

ثناگستر
مداح، ستایشگر
تصویری از ثناگستر
تصویر ثناگستر
فرهنگ فارسی عمید
ثناگستر
(خُ)
مدح گستر. مدّاح:
گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایش گر.
فرخی.
آن ثناگستر منم کاندر همه گیتی بحق
عزّ و ناز از مدحهای شاه حق گستر گرفت.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
ثناگستر
مدح گستر مداح ستایشگر
تصویری از ثناگستر
تصویر ثناگستر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثناگر
تصویر ثناگر
ستایشگر، مداح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثناگستری
تصویر ثناگستری
ستایشگری، مداحی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضیاگستر
تصویر ضیاگستر
روشنایی بخش، برای مثال گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر شود / گاه چون خورشید رخشنده ضیا گستر شود (فرخی - ۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
(اُ/اُمْ می کَ دَ)
ثنا گفتن:
زمین بوس کرد و ثنا گسترید
بدانسان که او را سزاوار دید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
وفاگسترنده. آنکه همواره شرائط وفاداری را به جا آورد. باوفا. وفادار. (ناظم الاطباء) ، باصداقت، مروج دین و معتمد صادق و امین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ثَ گَ)
مدّاح. ستایشگر:
لبش پر ز خنده دلش پر ز کام
سپهرش ثناگر ستاره غلام.
فردوسی.
مردی باشم ثناگر و شاعر
بندی باشد محل و مقدارم !
مسعودسعد.
خلقی ثناگرند مرا در هجای او
بر خود زبان خلق ثناگر همی کنم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(ثَ گُ تَ)
مدّاحی. ستایشگری
لغت نامه دهخدا
(اُ پَ/پِ بُ دَ)
مدح گفتن:
تا سزا باشد ثناگستردن آل رسول
بنده در عالم بنام تو ثناگستر سزد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(کَ)
هنرمند. باهنر:
چنین گفت پس ای هنرگستران
مدارید دلها به من بر گران.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(اُ تَهْ شُ دَ)
مدح گفتن. ستایش کردن. بستودن. حمد گفتن. مدح کردن. اثناء. استثناء:
منت با این همه ثنا گویم
در جهان تا همی ثناباشد.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ضیاپاش. روشنائی بخش. (آنندراج) :
گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر شود
گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود.
فرخی.
ظل ّ طوبی است بر آنکس که ضیاگستر شد
آفتاب شرف و حشمت و سلطان شرف.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ بَ تَ / تِ)
سخی و جوانمرد. (آنندراج) :
تا سخن پروربوی از صاحب رازی بهی
چون سخاگستر بوی از حاتم طایی بری.
سوزنی.
تویی معاینه در مهتری و مثل تو نیست
کریم طبع و رهی پرور و سخاگستر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثناگر
تصویر ثناگر
ستایشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناستر
تصویر مناستر
یونانی نیایشگاه ترسایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخاگستر
تصویر سخاگستر
بخشنده دهنده دهشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثناگفتن
تصویر ثناگفتن
مدح گفتن ستایش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثناگستردن
تصویر ثناگستردن
مدح گفتن ستایش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثناگستری
تصویر ثناگستری
مداحی ستایشگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثناگستری
تصویر ثناگستری
((~. گُ تَ))
مداحی، ستایشگری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گانگستر
تصویر گانگستر
((گِ تِ))
هریک از اعضای یک دسته بزه کار، به ویژه دزد مسلحی که دارای همدستانی است
فرهنگ فارسی معین