جدول جو
جدول جو

معنی ثمم - جستجوی لغت در جدول جو

ثمم
(ثُ مُ)
جمع واژۀ ثموم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثمر
تصویر ثمر
(دخترانه)
ثمره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رمم
تصویر رمم
رمّه، استخوان پوسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امم
تصویر امم
امّت ها، گروه هایی از مردم، جماعت ها، جمع واژۀ امّت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثلم
تصویر ثلم
ثلمه ها، چاک ها، جمع واژۀ ثلمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثرم
تصویر ثرم
در علم عروض اجتماع خرم و قبض، یعنی «فا» و «نون» فعولن را ساقط کنند که عول باقی بماند و فاع به جایش بگذارند و آن را اثرم گویند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثوم
تصویر ثوم
سیر، غدۀ زیرزمینی گیاه سیر با قطعه های جداگانه و سفید رنگ در غشاهای نازک و ظریف که بوی تندی دارد، گیاه این غده که علفی، پایا و از خانوادۀ سوسن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثمک
تصویر ثمک
پارسی تازی گشته تمک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوم
تصویر ثوم
سیر از گیاهان، دسته دسته هر چیز برنده سیر (خوردنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همم
تصویر همم
جمع همه، کوش ها بهمنشی ها جمع همت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمم
تصویر نمم
سخن چینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمم
تصویر عمم
جمع عمیم، فراهم آمدگان انبوهان کلان اندامی، بسیاری، فراهم شدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صمم
تصویر صمم
کر شدن، نشنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمط
تصویر ثمط
گل آبکی، خاز نازک (خاز خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمم
تصویر زمم
نزدیک، رو به رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثجم
تصویر ثجم
هم آوای نجم زود باریدن، زود بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رمه، ریسمان پوسیده، جمع رمه، استخوان های پوسیده، چوبخوارک ها، مورچه های پردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمن
تصویر ثمن
بها، قیمت، ارزش هشت یک گرفتن، هشتم شدن هشت یک گرفتن، هشتم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمم
تصویر تمم
تمام خلقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امم
تصویر امم
گروهها، جماعتها
فرهنگ لغت هوشیار
شکستن دندان، افتادن دندان -1 شکستن دندان کسی را بوسیله زدن، افتادن دندان، اجتماع قبض وثلم است درفعولن (عول) (بضم لام)، بماند (فعل) (بسکون عین و ضم لام) بجای آن بنهند و ثرم در شعر عرب پدید آید دراشعارفارسی نیاید
فرهنگ لغت هوشیار
سوراخ، ترک -1 رخنه کردن در، ترک دادن، بینی بریدن، اسقاط فاء فعولن است تا (عولن) بماند (فع لن) بجای آن نهند و ثلم دراشعار عرب است و در شعر فارسی نیاید، جمع ثلمت (ثلمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمام
تصویر ثمام
یز از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمج
تصویر ثمج
آمیختن هم آمیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثمر
تصویر ثمر
میوه آوردن درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمم
تصویر شمم
نزدیکی، دوری از واژگان دو پهلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلم
تصویر ثلم
((ثَ))
رخنه کردن، شکستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صمم
تصویر صمم
((صَ مَ))
ناشنوا شدن، ناشنوایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثرم
تصویر ثرم
((ثَ))
شکستن دندان کسی به وسیله زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امم
تصویر امم
((اُ مَ))
جمع امت، پیروان، گروه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمر
تصویر ثمر
((ثَ مَ))
میوه، بار، حاصل، نتیجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمن
تصویر ثمن
((ثَ مَ ر ِ))
هشت یک، یک هشتم (18). سه تسو، جمع اثمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثمن
تصویر ثمن
((ثَ مَ))
بها، نرخ، جمع اثمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثوم
تصویر ثوم
سیر (خوردنی)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همم
تصویر همم
((هِ مَ))
جمع همت
فرهنگ فارسی معین