جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با امم

امم

امم
جَمعِ واژۀ امّه. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گروهها. جماعتها: مرابیع کرم و ینابیع حکم و مصابیح ظلم و مجاریح امم بودند. (ترجمه تاریخ یمینی).
منکسرتر خود نباشم از عدم
کز دهانش آمدستند این امم.
مولوی (مثنوی).
جز آستانۀ فضلت که مقصد امم است
کجاست در همه عالم وثوق اهل بها؟
سعدی.
سر ملوک جهان پادشاه روی زمین
خلیفۀ پدر و عم باتفاق امم.
سعدی.
لغت نامه دهخدا

احم

احم
جمع حلم ، بردباریها سکونها وقارها، عقل ها،جمع حلم : خوابها خوابهای شیطانی خوابهای شوریده که آنرا نتوان تعبیر کرد،جمع حلیم بردباران
فرهنگ لغت هوشیار

اشم

اشم
بینی دراز، خودبین، مهتر بزرگ تیره مرد بلندبینی، مرد خودپسند خود بین. گیاهی است از تیره چلیپائیان
فرهنگ لغت هوشیار

ارم

ارم
نام پسر سام بن نوح، پدر عاد، باغ یا شهری که شداد پسر عاد بنا کرد، نام دختر گودرز و همسر رستم پهلوان شاهنامه (شهربانو ارم)
ارم
فرهنگ نامهای ایرانی