- ثم
- فراهم آوردن، سپس
معنی ثم - جستجوی لغت در جدول جو
- ثم
- سپس، پس، پس از آن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بهره، دستاورد، سود، پی آمد، پسامد، فرجام
سودآور، سودمند
گرانبها مونث ثمین مونی ثمین: جواهر ثمینه
گرانبها، پر قیمت، گرانقیمت
مانده، رخت و پخت، آب بند، انبار
شیر ترش
میوه ناک پر بار
بها، قیمت، ارزش هشت یک گرفتن، هشتم شدن هشت یک گرفتن، هشتم شدن
پارسی تازی گشته تمک از گیاهان
گل آبکی، خاز نازک (خاز خمیر)
شفلج کورک (گویش گیلکی) از میوه ها میوه درخت گز
میوه دل فرزند
ابهل تخم سرو کوهی
بجم هم آوای تخم گز مازگ
شفلج کورک (گویش گیلکی) از میوه ها میوه درخت گز
نسل و فرزند، میوه
میوه ها، بارها، درختها
بار و میوه دادن
میوه آوردن درخت
آمیختن هم آمیزی
هیجده (18) (درحال تذکیر معدود) ثمره الفواد. فرزند: ... . و هر که که ما را فرزندی آمدی و از چراغ مهر قره العینی برسیدی یا از باغ عشق ثمره الفوادی پدید شدی ناگاه از قواصف قصد صیادان تند بادی بشبگیر شبیخون در سر آمدی
هشت، درهمهاییی در قدیم که وزن ده عدد آن هشت فلک بوده است. یا آبا ثمانیه. هشت فلک (افلاک سبعه سیاره و فلک البروج)، یاجنات ثمانیه. هشت بهشت هشت خلد. یارذایل ثمانیه. دو طرف افراط و تفریط فضایل اربعه
هشتاد ثمانون
هیجده (18) (در حال تانیت معدود)
هشتاد
هشتصد (800) توضیح قیاسا (ثمان مات)
هشت هشتگان هشت ثمانیه
یز از گیاهان