جدول جو
جدول جو

معنی ثطف - جستجوی لغت در جدول جو

ثطف
(ثَ طَ)
آسایش در طعام و شراب و خواب، ارزانی. گشایش. فراخی خصب. سعه. رخاء
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لطف
تصویر لطف
نرمی، مهربانی، نیکویی، ظرافت، زیبایی، عفو و بخشش، بذل کردن، بخشیدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطف
تصویر قطف
سلمه، گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سرمک، سرمج، سرمق، اسفناج رومی،
نوعی درخت کوهی که دارای چوب سخت است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لطف
تصویر لطف
نرمی، نیکویی، احسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطف
تصویر عطف
کرانه، جانب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قطف
تصویر قطف
در علم عروض اسقاط سبب خفیف از آخر رکن چنان که از مفاعلتن مفاعل باقی بماند و نقل به فعولن شود، چیدن میوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطف
تصویر عطف
بازگشتن و مایل شدن به سوی چیزی، سخنی را به سخن ماقبل ربط دادن با حرف عطف، در دستور زبان علوم ادبی حرفی که با آن کلمه یا جمله ای را به کلمه یا جملۀ دیگر ربط دهند مانند حرف «و»، باعطوفت، مهربانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شطف
تصویر شطف
شاه ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خطف
تصویر خطف
ربودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عطف
تصویر عطف
میل کردن، مهربانی نمودن به کسی، بازگشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غطف
تصویر غطف
فراخی زیست، درازی پلک، افزونی ابرو
فرهنگ لغت هوشیار
خراش، خراشیدگی، انگورچینی، چیدن چیده میوه چیده، خوشه انگور نشان، سلمه سرمه از گیاهان چیدن (میوه)، خراشیدن، کندن چیزی، ساکن گردانیدن لام مفاعلتن و مفاعیلن بجای آن نهادن، خراش، جمع قطوف. سلمه. یا قطف ابیض 0 سلمه 0 یا قطف بحری 0 قره پازی 0 یا قطف بری 0 سلمه
فرهنگ لغت هوشیار
نرمی در کار و کردار، مدارات، خوشرفتاری، مودت، نیکویی، نیکوکاری نیکویی، احسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نطف
تصویر نطف
جمع نطفه، تم ها زهک ها جمع نطفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقف
تصویر ثقف
زیرک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطف
تصویر قطف
گیاهی است از تیره اسفناجیان یکساله و علفی که گل هایش منظم و کاملند و جزو سبزی های صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف می شود. دانه اش قی آور است، سرمه،، سرمج، سرمق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لطف
تصویر لطف
((لَ طَ))
توفیق خدای، نرمی، نیکویی، بر، نیکوکاری، آن چه به کسی فرستند، هدیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لطف
تصویر لطف
((لُ طْ))
نرمی، مهربانی، خوش رفتاری، جمع الطاف، کرم، بخشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عطف
تصویر عطف
((عِ طْ))
جانب، پهلو، کرانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قطف
تصویر قطف
((قَ طْ))
چیدن، کندن، خراشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عطف
تصویر عطف
((عَ طْ))
مایل شدن به چیزی، کلمه ای را به وسیله حرف ربط به کلمه قبلی ربط دادن، شیرازه کتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خطف
تصویر خطف
((خَ))
ربودن، به سرعت ربودن چیزی، خیره کردن برق چشم را
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لطف
تصویر لطف
مهربانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عطف
تصویر عطف
بازگشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از لطف
تصویر لطف
Graciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لطف
تصویر لطف
bienveillance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لطف
تصویر لطف
bondade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لطف
تصویر لطف
Annehmlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لطف
تصویر لطف
życzliwość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لطف
تصویر لطف
милосердие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لطف
تصویر لطف
доброта
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لطف
تصویر لطف
vriendelijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لطف
تصویر لطف
amabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از لطف
تصویر لطف
graziosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لطف
تصویر لطف
दयालुता
دیکشنری فارسی به هندی