گیاهی است از تیره اسفناجیان یکساله و علفی که گل هایش منظم و کاملند و جزو سبزی های صحرایی در آش و غذاهای مختلف مصرف می شود. دانه اش قی آور است، سرمه،، سرمج، سرمق
سَلمِه، گیاهی بیابانی و خودرو دارای ساقۀ کوتاه و برگ های بیضی شکل مانند اسفناج که در پختن بورانی و آش به کار می رود، سَرمَک، سَرمَج، سَرمَق، اِسفِناجِ رومی، نوعی درخت کوهی که دارای چوب سخت است
اثر. (اقرب الموارد). اثر و نشان. (منتهی الارب). ج، قُطوف. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، سبزی و گیاهی است که بدان سرمق گویند. (اقرب الموارد). شرنگ. (منتهی الارب). یکی ِ آن قَطَفه است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نوعی از درخت کوهی که به اندازۀ درازی آلو باشد و چوب آن سخت است و از آن حلقه های رسن باربند شتر سازند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
بریدن و چیدن. (منتهی الارب) ، چیدن و گرد آوردن، گرفتن چیزی را به شتاب و ربودن آن را. (اقرب الموارد) ، خراشیدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). کند و بد راه رفتن. (اقرب الموارد) : قطف قطفاً و قِطافاً و قُطوفاً، ضاق مشیها و بطؤ و اسائت السیر و ابظأت. و یا قطاف اسم است نه مصدر، گویند:فی دابته قطاف، ای ضیق فی المشی. (اقرب الموارد)