معنی لطف - فرهنگ فارسی معین
معنی لطف
- لطف((لَ طَ))
- توفیق خدای، نرمی، نیکویی، بر، نیکوکاری، آن چه به کسی فرستند، هدیه
تصویر لطف
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لطف
لطف
- لطف
- نرمی، مهربانی، نیکویی، ظرافت، زیبایی، عفو و بخشش، بذل کردن، بخشیدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
لطف
- لطف
- نرمی در کار و کردار، مدارات، خوشرفتاری، مودت، نیکویی، نیکوکاری نیکویی، احسان
فرهنگ لغت هوشیار