جدول جو
جدول جو

معنی تیژ - جستجوی لغت در جدول جو

تیژ
تز، (فرهنگ فارسی معین)، محل سبز مزرعۀ کاشته شده، غرش شکم و ضرطه و بادی که از سوراخ پائین خارج شود، (ناظم الاطباء)، رجوع به تیز شود
لغت نامه دهخدا
تیژ
تز
تصویری از تیژ
تصویر تیژ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاژ
تصویر تاژ
(دخترانه و پسرانه)
لطیف، نازک، نام پسرفرواک برادر هوشنگ پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تین
تصویر تین
نود و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه، در علم زیست شناسی انجیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکژ
تصویر تکژ
هستۀ انگور، دانۀ انگور، تکسک، تکیز، تکش، تکسبرای مثال نیست گویی در انگور او / همه شیره دیدیم یکسر رزش (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیب
تصویر تیب
شیب و تیب، پریشانی و آشفتگی، برای مثال نبوده مرا هیچ با تو عتیب / مرا بی گنه کرده ای شیب و تیب (دقیقی - ۱۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاژ
تصویر تاژ
خیمه، چادر، برای مثال خسرو غازی آهنگ بخارا دارد / زده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۱۱)
نازک، ظریف، لطیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیه
تصویر تیه
بیابان شن زار و بی آب و علف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریژ
تصویر ریژ
کام، آرزو، مراد، هوس، برای مثال دیدی تو ریژ و کام بدو اندرون بسی / با ریدکان مطرب بودی به فرّ و زیب (رودکی - ۴۹۳)
زمین پشته پشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیم
تصویر تیم
کاروان سرا، بنایی شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا داد و ستد می کنند، بازار، برای مثال امیدهاست که از یال او ادیم برند / هزار کفشگر اندر میان رستۀ تیم (سوزنی - لغتنامه - تیم)
گروهی بازیکن که با یکدیگر در مقابل یک گروه ورزشی دیگر بازی می کنند یا مسابقه می دهند مثلاً تیم فوتبال، گروهی مرکّب از دو نفر یا بیشتر که برای یک هدف مشخص تلاش می کنند مثلاً تیم پزشکی
اندوه، دلتنگی، غم خواری
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان کلاترزان است که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 450 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تیه
تصویر تیه
سرگردانی و خودپسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاژ
تصویر تاژ
خیمه، چادر، سایبان و بمعنی لطیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکژ
تصویر تکژ
استخوان و تخم انگور هسته انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیف
تصویر تیف
خس و خار و خلاشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیل
تصویر تیل
شاهدانه های چینی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیم
تصویر تیم
بنده خود کردن و رام گردانیدن یک دسته ورزشکار در یک رشته از ورزشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تین
تصویر تین
انجیر، وسوره نود و پنجمین از قرآن کریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیو
تصویر تیو
توان و طاقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیج
تصویر تیج
برگ نو بر آمده از درخت جوانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیح
تصویر تیح
پنبه ریز کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تید
تصویر تید
نرمی و آهستگی
فرهنگ لغت هوشیار
چوب باریک که بر سر آن آهن نوک نیز بنشانند و با کمان بهدف بیندازند قسمت، بهره، نصیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیز
تصویر تیز
بران، برنده، قاطع غلبه نمودن هم میاید
فرهنگ لغت هوشیار
نهار بز نر تکه درختی ازتیره گل سرخیان که برگهایش مرکب است. گلهایش سفید خوشه یی ومیوه اش ریز و گرد است. چوب این درخت سخت و رنگین و قرمز رنگ است غبیرای بری پرنده انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیش
تصویر تیش
ترکی از تیز پارسی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیغ
تصویر تیغ
کارد تیز باشد و شمشیر، چاقو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیب
تصویر تیب
سرگشته مدهوش حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
نمونه بارز یکدسته، دسته، گروه، نوع، جنس، صنف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریژ
تصویر ریژ
هوس، مراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیژ
تصویر آیژ
آییژ، بوی مادران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیخ
تصویر تیخ
هر چیز که سر آن تیز باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاژ
تصویر تاژ
آلاچق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیر
تصویر تیر
عطارد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تیپ
تصویر تیپ
چهرمان
فرهنگ واژه فارسی سره