معنی تیخ - فرهنگ لغت هوشیار
واژههای مرتبط با تیخ
تیخ
- تیخ
- هر چیز سرتیز را گویند، (فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی)، رجوع به تیغ شود، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
تیخ
- تیخ
- زدن کسی را به متیخه: تاخه ُ بالمتیخه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا