- تھوپنا
- تحمیل، تحمیل کردن
معنی تھوپنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قادر، مقتدر، نیرومند، قوی، قدیر، استوار، سزاوار، قابل، مضبوط، ضابط
قادرٌ , كفءٌ
capable, compétent
in staat, competent
здатний , компетентний
capace, competente
capaz, competente
有能力的 , 有能力的
สามารถ , มีความสามารถ
mampu, kompeten
सक्षम
מסוגל , מיומן
zdolny, kompetentny
capaz, competente
fähig, kompetent
способный , компетентный
سنگین کردن، تاب خوردن، تکان دادن، تلو تلو خوردن
خیره نگاه کردن، خیره شدن، زل زدن
چرخش، قدم بزن، پیچیدن، گردش کردن، غلتیدن، چرخیدن، به دور خود چرخیدن
جستجو کردن، برای پیدا کردن
تونل زدن، کندن، خراشیدن، حفر کردن، گودال کندن
باز کردن، برای باز کردن، خشمگین شدن، باز کردن قفل، باز کردن بسته بندی، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
فراموشی، فراموش کردن
جوشیدن، برای شکستن
نفخ کردن، شکوفا شدن، رونق یافتن، گل دادن، تورّم ایجاد کردن
تف انداختن، تف
چاپ کردن، برای چاپ
تحویل دادن، ترک کردن
できる , 有能な