- تکژ
- استخوان و تخم انگور هسته انگور
معنی تکژ - جستجوی لغت در جدول جو
- تکژ
- هستۀ انگور، دانۀ انگور، تکسک، تکیز، تکش، تکس
برای مثال نیست گویی در انگور او / همه شیره دیدیم یکسر رزش (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۳)
- تکژ ((تَ کَ))
- هسته انگور، تکیز، تکس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطعه
آلاچق
پاره ای از طعام، لقمه
موی در هم پیچیده و مجعد، نان روغنی
گوسفند شاخ دار قوچ، جوان بلند قد، بی اندام بدهیکل درشت هیکل، امرد درشت اندام
استخوان و تخم انگور هسته انگور
استخوان و تخم انگور هسته انگور
خیمه، چادر، سایبان و بمعنی لطیف
خیمه، چادر، برای مثال خسرو غازی آهنگ بخارا دارد / زده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۱۱)
نازک، ظریف، لطیف
نازک، ظریف، لطیف
لقمه، پاره، قطعه، پاره ای از چیزی
تکه تکه: قطعه قطعه، پاره پاره
تکه تکه: قطعه قطعه، پاره پاره
موی درهم پیچیده و مجعد، برای مثال در تکوی توست جان من اسیر / چون غریبی کاو به ظلمت خو گرفت (اثیرالدین اخسیکتی - مجمع الفرس - تکو) ، نان روغنی
بز نر، بزی که پیشاپیش گله حرکت کند، پیشر و گله، نهاز
هستۀ انگور، دانۀ انگور، تکسک، تکیز، تکس، تکژ
هستۀ انگور، دانۀ انگور، تکژ، تکیز، تکش، تکسک
تره تیزک
خیمه، سراپرده، لطیف، نازک
((تَ کْ لْ))
فرهنگ فارسی معین
گرفتن یا دور کردن توپ از پای حریف یا دراز کردن پا در حالتی که بدن تقریباً به حالت خوابیده و موازی با سطح زمین درآید
توز، پوست سفت و نازک درخت ارژن که به کمان و زین اسب می پیچیده اند
حمله، هجوم
صعوه -1 برگ درخت یا گیاه نو رسته جوانه، گیاهی که تازه سر از خاک بر آورده باشد
اندک، قلیل، کم، تنها منقار جانوران و پرندگان ساج منقار مرغ نوک پرنده، تیزی سر چیزی مانند نوک سوزن خنجر نیزه زبان و غیره
برگی که تازه از بغل شاخۀ درخت روییده باشد، برگ درخت، سر از خاک درآوردن گیاه، تنده، تنزه، تز، تژه، تیج، گیاهی که تازه سر از خاک درآورده باشد، گیاه نورسته، جوانه،
تژ زدن مثلاً تیج زدن، جوانه زدن
تژ زدن مثلاً تیج زدن، جوانه زدن
کج، مقابل راست، اریب، به صورت نادرست
بمعنی کج است که نقیض راست است، خمیده