جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تکس

تکس

تکس
تکژ. دانۀ انگور بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 192). دانۀ انگور بود. یعنی استخوان انگور. (اوبهی). بمعنی تکز است. (فرهنگ جهانگیری). بمعنی تکژ است که تخم و دانۀ انگور باشد و بعربی عجم گویند. (برهان). تخم انگور که میان غژب یعنی دانۀ انگور میباشد... و آنرا تکز نیز گویند و به عربی عجم گویند به فتحتین و در برهان تکسک و تکسل نیز بهمین معنی آورده والله اعلم. (انجمن آرا) (آنندراج). تکژ و هسته و تخم انگور و تکش. (ناظم الاطباء) :
آن خوشه بین چنانکه یکی خیک پرنبید
سربسته و نبرده بدو دست هیچکس
بر گونه سیاهی چشم است غژم او
هم بر مثال مردمک چشم از او تکس.
بهرامی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 192).
در سواد هری صدوبیست لون انگور یافته شود هریک از دیگری لطیف تر و لذیذتر و از آن دو نوع است که در هیچ ناحیت یافته نشود یکی پرنیان دوم کلنجری تنک پوست، خردتکس بسیارآب. (چهارمقالۀ نظامی عروضی صص 31-32).
دیدۀ حاسد بتو چون غژب انگور است سرخ
در لگدکوب عنا بادش جدا آب از تکس
سوزنی اسب قوافی راند در میدان تنگ
تا خر خمخانه بیهوده نجنباند جرس.
سوزنی.
رجوع به تکز و تکژ و تکسک و تکسل و تکش شود
لغت نامه دهخدا

توس

توس
طوس، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی
توس
فرهنگ نامهای ایرانی