عجزنمایی و کارسپردگی بر دیگری. اسم است توکل را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعتماد و توکل. (غیاث اللغات) (آنندراج). اسم است از اتکال بمعنی اعتماد و تفویض. (از اقرب الموارد) : و هو المستعان و علیه التکلان. (گلستان). رجوع به اتکال و توکل شود
عجزنمایی و کارسپردگی بر دیگری. اسم است توکل را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعتماد و توکل. (غیاث اللغات) (آنندراج). اسم است از اتکال بمعنی اعتماد و تفویض. (از اقرب الموارد) : و هو المستعان و علیه التکلان. (گلستان). رجوع به اتکال و توکل شود
ساخته فارسی گویان از کلاه پارسی کلاهپوش کلاهدار کسی که کلاه بر سر گذارد مقابل معمم: (گرچه از مکلا و مستفرنگ است و من آخوند شل و ولی بیش نیستم) (سر و ته یک کرباس 36: 2)
ساخته فارسی گویان از کلاه پارسی کلاهپوش کلاهدار کسی که کلاه بر سر گذارد مقابل معمم: (گرچه از مکلا و مستفرنگ است و من آخوند شل و ولی بیش نیستم) (سر و ته یک کرباس 36: 2)
نیاز، چشم سرخ و سپید، سپید سرین گوسپند، فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود
نیاز، چشم سرخ و سپید، سپید سرین گوسپند، فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود
جنب و جوش، غلت و واغلت، کوش دست و پا زدن در بستر غلت خوردن در رختخواب، کوشش و تلاش کردن سعی کردن، کوشش تلاش سعی. توضیح در عربی (ثقلی) بمعنی از پهلو بپهلو غلطیدن و بی قرار بودن بر فراش است. کوشش، تلاش
جنب و جوش، غلت و واغلت، کوش دست و پا زدن در بستر غلت خوردن در رختخواب، کوشش و تلاش کردن سعی کردن، کوشش تلاش سعی. توضیح در عربی (ثقلی) بمعنی از پهلو بپهلو غلطیدن و بی قرار بودن بر فراش است. کوشش، تلاش