جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با وکلا

وکلا

وکلا
وکلا در فارسی (وتک: وکیل) نمایندگان کار گزارن جمع وکیل، جمع وکیل
وکلا
فرهنگ لغت هوشیار

وکلا

وکلا
وکیل ها، کسانی که به او اعتماد کنند و کاری را به او بسپارند، کسانی که از طرف کس دیگر برای انجام دادن کاری تعیین شود، گماشته ها، نماینده ها، در علوم سیاسی نماینده هایی از طرف یک حزب یا جمعی از مردم برای اجرای امری انتخاب می شوند، جمعِ واژۀ وکیل
وکلا
فرهنگ فارسی عمید

شکلا

شکلا
نیاز، چشم سرخ و سپید، سپید سرین گوسپند، فرانسوی خرمکه گونه ای شیرینی خوردنی یا شیرابه نوشیدنی از شیر و شکر و خرمک (کاکائو) نوعی شیرینی که با شیر و شکر و کاکائو ساخته می شود
فرهنگ لغت هوشیار