جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تکلان

تکلان

تکلان
اوستامی، پشتیبانی سپردن کار خود بدیگری تفویض کردن امراعتماد کردن، تفویض امر. اعتماد
فرهنگ لغت هوشیار

تکلان

تکلان
عجزنمایی و کارسپردگی بر دیگری. اسم است توکل را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعتماد و توکل. (غیاث اللغات) (آنندراج). اسم است از اتکال بمعنی اعتماد و تفویض. (از اقرب الموارد) : و هو المستعان و علیه التکلان. (گلستان). رجوع به اتکال و توکل شود
لغت نامه دهخدا

تالان

تالان
تاراج
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
تالان
فرهنگ فارسی عمید

ترلان

ترلان
پرنده ای شکاری از نوع باز به رنگ سیاه یا زرد و دارای چنگال های قوی و منقار خمیده
فرهنگ فارسی عمید