- تکشیف
- آشکار کردن
معنی تکشیف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگاه کردن زیر چشمی
راهبری کردن، راهنمائی کردن
ریخت گرفتن نیک بریدن نیک بریدنقطعه قطعه کردن، کیفیتی معلوم قرار دادن برای شی، جمع تکییفات
سطبر گردانیدن
چیزی را از کسی خواستن که در آن رنج باشد، کسی را در رنج انداختن
پاره پاره کردن
خشک کردن با آب یا رطوبت چیزی، خشک گردیدن شیر در پستان
خشک کردن آب یا رطوبت چیزی، خشک شدن شیر در پستان
کاری دشوار به عهدۀ کسی گذاشتن، فرمان به کاری سخت و پرمشقت دادن، وظیفه و امری که به عهدۀ شخص است و باید انجام بدهد
چونی دانی، سرخوشی، آکناکی، چونی پذیری دانستن چگونگی شناختن کیفیت چیز، کیف بردن نشاه گرفتن (از خوشیها و مخدرات)، عیب ناک کردن، کیفیت پذیری، جمع تکیفات
برهنه شدن، پیداشدن پیدایی
آشکار برهنه نمایان
شناختن کیفیت چیزی