جدول جو
جدول جو

معنی تپیده - جستجوی لغت در جدول جو

تپیده
(تَ دَ / دِ)
از تپیدن. رجوع به تپیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپیده
تصویر سپیده
(دخترانه)
سحرگاه، سپیدی چشم، روشنی کم رنگ آسمان قبل از طلوع افتاب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تکیده
تصویر تکیده
لاغر، باریک، ضعیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپیده
تصویر چپیده
به زور و فشار جاگرفته، چیزی که به زور و فشار میان چیز دیگر جا گرفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفیده
تصویر تفیده
گرم شده، داغ شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنیده
تصویر تنیده
بافته شده، تفته، تفنه، تنته، تنسته، تینه، تنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تپیدن
تصویر تپیدن
لرزیدن، زدن نبض و قلب، کنایه از بی آرام شدن، بی قراری کردن
به زور و فشار در جایی داخل شدن، چپیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپیده
تصویر سپیده
سفیدی و روشنایی صبح، در علم زیست شناسی سفیده،
سفیداب، گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می شود و در نقاشی به کار می رود، سفیداب روی، اکسید روی، پودر سفیدی که زنان به صورت خود می مالند، سپیداب، سپتاک، سپیتاک، باروق، سپیداج، اسفیداج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تپیدن
تصویر تپیدن
بیقراری و اضطراب نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خپیده
تصویر خپیده
خمیده، خم، منحنی، کج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنیده
تصویر تنیده
بافته منسوج، پرده عکنبوت تار عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپیده
تصویر سپیده
پهنای روشنی صبح صادق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفیده
تصویر تفیده
تافته گرم شده داغ گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیده
تصویر تکیده
لاغر و ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپیدن
تصویر تپیدن
بی قراری کردن، زدن نبض و قلب، لرزیدن، از جای جستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنیده
تصویر تنیده
((تَ دِ))
بافته، منسوج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکیده
تصویر تکیده
((تَ دِ))
ضعیف، لاغر، شکسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپیده
تصویر سپیده
((س دِ))
روشنایی کمی که هنگام آغاز صبح در آسمان مشرق پدیدار می شود، سفیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
Throbbing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
palpitant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
ドキドキする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
פועם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
धड़कता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
berdebar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
เต้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
kloppend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
пульсуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
palpitante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pulsante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pulsante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
跳动的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pulsujący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
pochend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
пульсирующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تپنده
تصویر تپنده
뛰는
دیکشنری فارسی به کره ای