معنی تپیدن تصویر تپیدن تپیدن بی قراری کردن، زدن نبض و قلب، لرزیدن، از جای جستنبی قراری کردن، زدن نبض و قلب، لرزیدن، از جای جستن فرهنگ فارسی معین