- تَلَوَّثَ
- آلودن، آلودگی
معنی تَلَوَّثَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داوطلب شدن، داوطلب
لرزیدن، پیچ و تاب، درد کشیدن
آلودگی
ازدواج کردن، او ازدواج کرد، عروسی کردن
بازار کردن، خرید، خریداری کردن
درخوٰاست کردن، التماس کردن
تصوّر کردن، تصوّر کنید
موج دار کردن، موج دار شدن
گپ زدن، صحبت کردن، پروژه تعریف کردن
برجسته کردن، او خم شد
تشکیل شدن، تشکیل شده است
استاد شدن، برتری، برتری یافتن، سبقت گرفتن
تبدیل کردن، تبدیل، واگذار کردن، تغییر یافتن، به دور خود چرخیدن
آه کشیدن، ناله
پرسه زدن، سرگردان، پیاده روی طولانی کردن، سرگردان شدن
لکّه دار، آلوده، آلودگی