جدول جو
جدول جو

معنی توقیت - جستجوی لغت در جدول جو

توقیت
وقت معیّن کردن، برای انجام دادن کاری تعیین وقت کردن
تصویری از توقیت
تصویر توقیت
فرهنگ فارسی عمید
توقیت
(تَ رَوْ وُ)
وقت نهادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (دهار). وقت نمودن. (آنندراج). هنگام، پیدا کردن. یقال: وقته لیوم کذا، مثل اجلته. وقت موقت نعت است از آن و قری ٔ قوله تعالی و اذا الرسل وقتت (قرآن 77 / 11) (مشدده و مخففه) و اقتت بالهمزه کما فی وجوه اجوه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). وقت پدید کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، در اصطلاح محدثین، وقت معین و معلوم کردن ظهور امام دوازدهم را، و آن منهی عنه است. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
توقیت
وقت نهادن
تصویری از توقیت
تصویر توقیت
فرهنگ لغت هوشیار
توقیت
((تُ))
وقت معین کردن
تصویری از توقیت
تصویر توقیت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توقیف
تصویر توقیف
بازداشت کردن، در جایی وا داشتن، از حرکت بازداشتن، ضبط کردن، واقف گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
قوه دادن، نیرو دادن، توانایی دادن، توانا کردن، نیرومند ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقیر
تصویر توقیر
بزرگ داشتن، بزرگ و بردبار شمردن، تعظیم و احترام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقیع
تصویر توقیع
فرمان، دست خط و طغرای پادشاهان و بزرگان، فرمان، نوشتن چیزی در ذیل نامه یا کتاب، در هنر یکی از خطوط اسلامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
عهده داری امور املاک موقوفه، عهده دار شدن، سرپرستی و رسیدگی امری را به عهدۀ کسی سپردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقیر
تصویر توقیر
به شکوه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاقیت
تصویر تاقیت
زمان بندی گاهبندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقید
تصویر توقید
افروختن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیع
تصویر توقیع
نشان کردن برنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیه
تصویر توقیه
حفظ نمودن و نگاهداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
سرپرستی و رسیدگی امری را بعهده کسی سپردن، والی گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
استواری و قدرت و استحکام نیرو دادن و نیروبخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
ایستانیدن، باز داشتن، نگاهداشتن، ضبط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
((تُ لِ یَ))
والی گردانیدن، رسیدگی به امری را به عهده کسی گذاشتن، به عهده گرفتن املاک موقوفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیع
تصویر توقیع
((تُ))
نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضا کردن نامه و فرمان، فرمان شاهی، طغرای شاهی، دستخط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
((تُ))
بازداشت کردن، ضبط کردن، قضبه کردن، واقف گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیر
تصویر توقیر
((تُ))
بزرگ داشتن، تعظیم کردن، بردبار شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
((تَ یَ))
نیرو دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقیف
تصویر توقیف
بازداشت، دستگیری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
توان بخشی، نیرو بخشی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
Reinforcement, Amplification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
amplification, renforcement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
усиление , укрепление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
Verstärkung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
підсилення , підкріплення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
wzmocnienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
放大 , 加强
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
amplificação, reforço
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
amplificazione, rinforzo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
amplificación, refuerzo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تقویت
تصویر تقویت
versterking
دیکشنری فارسی به هلندی