جدول جو
جدول جو

معنی تولیت

تولیت((تُ لِ یَ))
والی گردانیدن، رسیدگی به امری را به عهده کسی گذاشتن، به عهده گرفتن املاک موقوفه
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تولیت

تولیت

تولیت
سرپرستی و رسیدگی امری را بعهده کسی سپردن، والی گردانیدن
تولیت
فرهنگ لغت هوشیار

تولیت

تولیت
عهده داری امور املاک موقوفه، عهده دار شدن، سرپرستی و رسیدگی امری را به عهدۀ کسی سپردن
تولیت
فرهنگ فارسی عمید

تحلیت

تحلیت
زیور بر نهادن پیرایه بستن آراستن، یکی از مراتب قوه عقل عملی و آن آراسته شدن با وصاف ستوده و خصال پسندیده است
فرهنگ لغت هوشیار

تولیه

تولیه
سرپرستی خاوند گاری هم آوای تفعیل شیفته گرداندن، جدا کردن مادر از فرزند
فرهنگ لغت هوشیار