جدول جو
جدول جو

معنی توق - جستجوی لغت در جدول جو

توق
آرزو و خواستن، آرزومندگی شدن، کجی عصا و مانند آن
تصویری از توق
تصویر توق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توقف
تصویر توقف
ایست، درنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توقع
تصویر توقع
چشمداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توقی
تصویر توقی
حذر کردن، پرهیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقم
تصویر توقم
ترسانیدن، آهنگ چیزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقل
تصویر توقل
بر کوه بر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقف
تصویر توقف
درنگ کردن، ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقع
تصویر توقع
چشم داشتن، امید و انتظار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقش
تصویر توقش
جنبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقر
تصویر توقر
وقار نمودن، بردبار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقد
تصویر توقد
افروخته شدن، شعله ور شدن آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقی
تصویر توقی
پرهیز کردن، خود را حفظ و نگه داری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقر
تصویر توقر
آهستگی نمودن، بردبار شدن، وقار، سنگینی و گران مایگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقع
تصویر توقع
انتظار حصول چیزی داشتن، در انتظار وقوع امری بودن، چشمداشت، امید، خواهش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقد
تصویر توقد
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، گر زدن، گر کشیدن، اشتعال، التهاب، ضرام، اضطرام، تلهّب، شعله زدن
درخشان شدن، آتش افروختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقف
تصویر توقف
بازایستادن، درنگ کردن، ثابت ماندن، اقامت، کنایه از رکود، وقفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توقی
تصویر توقی
((تَ وَ قّی))
پرهیزکردن، خود را حفظ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقف
تصویر توقف
((تَ وَ قُّ))
ایستادن. درنگ کردن، ثابت ماندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقع
تصویر توقع
((تَ وَ قُّ))
چشم داشتن، انتظار به دست آوردن چیزی یا انجام کاری را داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقر
تصویر توقر
((تَ وَ قُّ))
بردبار شدن، آهستگی کردن، سنگینی کردن، سنگینی، گرانمایگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقد
تصویر توقد
((تَ وَ قُّ))
برافروختن، شعله ور شدن آتش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توقف
تصویر توقف
Cessation, Discontinuance, Discontinuation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
прекращение , прекращение
دیکشنری فارسی به روسی
Einstellung, Unterbrechung
دیکشنری فارسی به آلمانی
zaprzestanie, przerwanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
cessação, interrupção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
cessazione, interruzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
cesación, discontinuidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
cessation, interruption
دیکشنری فارسی به فرانسوی
stopzetting, onderbreking
دیکشنری فارسی به هلندی
การหยุด , การหยุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
توقّفٌ , إيقافٌ
دیکشنری فارسی به عربی