جدول جو
جدول جو

معنی تواعد - جستجوی لغت در جدول جو

تواعد
با یکدیگر وعده نهادن
تصویری از تواعد
تصویر تواعد
فرهنگ لغت هوشیار
تواعد
((تَ عُ))
با هم وعده کردن
تصویری از تواعد
تصویر تواعد
فرهنگ فارسی معین
تواعد
نوید دادن
تصویری از تواعد
تصویر تواعد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصاعد
تصویر تصاعد
فرایازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصاعد
تصویر تصاعد
دشوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاعد
تصویر تقاعد
باز ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالد
تصویر توالد
بهم زادن، تناسل، بسیار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توارد
تصویر توارد
در یک وقت وارد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توادع
تصویر توادع
آشتی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواجد
تصویر تواجد
شور و وجد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تو عد
تصویر تو عد
سرزنش کردن، ترساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباعد
تصویر تباعد
از یکدیگر دور شدن، دور از حقیقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواعد
تصویر سواعد
جمع ساعد، بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصاعد
تصویر تصاعد
صعود کردن، بالا رفتن، بالا برآمدن، بالا رفتن چیزی به نسبت و درجۀ معینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقاعد
تصویر تقاعد
بازنشستگی، بازنشسته شدن، از کاری بازماندن، گوشه نشینی و کناره گیری، بازایستادن از کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توالد
تصویر توالد
بسیار بچه آوردن، بسیار شدن قوم به واسطۀ فرزند بسیار زادن، تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواجد
تصویر تواجد
طلب یا اظهار وجد کردن از روی تکلف، اظهار وجد و شادمانی کردن، شور و وجد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توارد
تصویر توارد
سرودن اشعاری که از حیث لفظ و معنی مانند هم باشد به وسیلۀ دو شاعر بی خبر از یکدیگر، به طوری که گمان برود یکی از آن دو تن این شعر را از دیگری نقل کرده است، موارده، پیاپی وارد شدن
در یک وقت وارد شدن، با هم در یک جا فرود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قواعد
تصویر قواعد
جمع قاعده، بازایستاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
جمع موعد، سر رسید ها پاس ها سامه گاهان جمع موعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباعد
تصویر تباعد
((تَ عُ))
از یکدیگر دوری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصاعد
تصویر تصاعد
((تَ عُ))
صعود کردن، بالا رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توالد
تصویر توالد
((تَ لُ))
از یکدیگر زادن، بسیار فرزند آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توارد
تصویر توارد
((تَ رُ))
پیاپی وارد شدن، مانند بودن شعر دو شاعر هم در لفظ هم در معنا، بدون اطلاع داشتن هیچ کدام از یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تواجد
تصویر تواجد
((تَ جُ))
شور نمودن، وجد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقاعد
تصویر تقاعد
((تَ عُ))
بازایستادن از کاری، بازنشسته شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قواعد
تصویر قواعد
((قَ عِ))
جمع قاعده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
((مَ عِ))
جمع موعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تباعد
تصویر تباعد
دوری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سواعد
تصویر سواعد
ساعدها، دستهای انسان از مچ تا آرنج، ساقهای دست، در موسیقی دسته برخی سازها مانند عود، طنبور، سه تار و امثال آن، جمع واژۀ ساعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قواعد
تصویر قواعد
جمع واژۀ قاعده، روش، شیوه، قانون، در علم زیست شناسی ویژگی زنی که در دوران قاعدگی است، بنیان، اساس، پایه، اصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
موعدها، جاهای وعده کردن، زمانهای وعده دادن، در علم اقتصاد سررسید ها، عهد و پیمان ها، عقدها، قرار و مدارها، قول و قرارها، بیعت ها، جمع واژۀ موعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواد
تصویر تواد
آهستگی درنگ همدوستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توعد
تصویر توعد
وعید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توعد
تصویر توعد
وعدۀ بد دادن، بیم دادن، ترساندن، از عاقبت بد ترسانیدن
فرهنگ فارسی عمید