جدول جو
جدول جو

معنی تهییل - جستجوی لغت در جدول جو

تهییل
فرو ریختن خاک و ریگ را
تصویری از تهییل
تصویر تهییل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تهیید
تصویر تهیید
اصلاح کردن، رنج رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهییج
تصویر تهییج
برانگیختن، حرکت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهییت
تصویر تهییت
بانگ کردن و خواندن کسیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
تهمت بکسی متوجه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
دراز دامن کردن دامن فرو هشتن دامن دار کردن، مطلبی را در ذیل صفحه کتاب نوشتن، ذیل نویسی، جمع تذلیلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزییل
تصویر تزییل
جدا کردن پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسییل
تصویر تسییل
راندن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفییل
تصویر تفییل
سست رای خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعییل
تصویر تعییل
عیال داری و نفقه دادن آنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکییل
تصویر تکییل
نامردی ارادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمییل
تصویر تمییل
خم دادن خمانیدن، دو دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهجیل
تصویر تهجیل
دشنام دادن بد گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهویل
تصویر تهویل
ترسانیدن، کارهای ترساننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهلیل
تصویر تهلیل
لا الله الا الله گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهزیل
تصویر تهزیل
لاغر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهویل
تصویر تهویل
ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهلیل
تصویر تهلیل
تسبیح کردن، «لا اله الا اللّه» گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهییج
تصویر تهییج
به هیجان آوردن، برانگیختن، به جنبش درآوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تذییل
تصویر تذییل
ذیل دادن، ذیل نویسی کردن، نوشتن مطلبی در پایین صفحۀ کتاب، دامن دار کردن، جامه را درازدامن کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تذییل
تصویر تذییل
((تَ))
دامن دار کردن، مطلبی را در پایین صفحه کتاب نوشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخییل
تصویر تخییل
((تَ))
به خیال افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهییج
تصویر تهییج
((تَ))
برانگیختن، به هیجان آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهویل
تصویر تهویل
((تَ))
به ترس افکندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهلیل
تصویر تهلیل
((تَ))
لااله الاالله گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهزیل
تصویر تهزیل
((تَ))
لاغر کردن
فرهنگ فارسی معین
در بدیع ابداع کردن وجوه خیالی برای ستایش یا نکوهش چیزی به طوری که در شنونده و خواننده تاثیر کند و اثری از حزن یا نشاط یا بیم وامید پدید بیاورد، ایهام، به خیال افکندن، به کسی تهمت زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهزیل
تصویر تهزیل
لاغر کردنبرای مثال اگر دشمن شود فربه ز کلک اوست تهزیلش / وگر ملکت شود لاغر ز عزم اوست تسمینش (قاآنی - ۴۹۲)
فرهنگ فارسی عمید