معنی تهزیل - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تهزیل
تهزیل
- تهزیل
- لاغر کردنبرای مِثال اگر دشمن شود فربه ز کلک اوست تهزیلش / وگر ملکت شود لاغر ز عزم اوست تسمینش (قاآنی - ۴۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تهزیل
- تهزیل
- لاغر گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لاغر کردن: واللک و السندروس یسا کذلک و اًن کانا یشترکان معه فی التهزیل. (ابن البیطار از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا