معنی تهییج - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تهییج
تهییج
- تهییج
- برانگیختن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برآغالیدن. برآغالانیدن. افژولیدن. انگیختن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). یقال: هیّج بینهما الشر. (اقرب الموارد) : و قومی که نه بر جاده بودند و تهییج فتن می کرده فرمود تا... (جهانگشای جوینی) ، حرکت دادن، خشک کردن باد گیاه را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تهییج
- تهییج
- اغوا، برانگیختگی، تحریک، تشویق، جنب وجوش، شور، شوق زدگی، هیجان زدگی، برانگیختن، به هیجان آوردن، شوراندن، به هیجان آمدن، برانگیخته شدن، هیجان زده کردن، به هیجان آوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد