یله کردن ستور و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی). یله کردن گوسفند و آنچه بدان ماند. (زوزنی). گذاشتن ستور را بر سر خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تسییب کسی، به سر خود رها کردن او را آنچنانکه هر جا بخواهد برود. (از متن اللغه) ، سائبه کردن یا فروگذاشتن ناقه را. (از متن اللغه). و رجوع به سائبه شود
یله کردن ستور و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی). یله کردن گوسفند و آنچه بدان ماند. (زوزنی). گذاشتن ستور را بر سر خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تسییب کسی، به سر خود رها کردن او را آنچنانکه هر جا بخواهد برود. (از متن اللغه) ، سائبه کردن یا فروگذاشتن ناقه را. (از متن اللغه). و رجوع به سائبه شود
کالم شدن. (تاج المصادر بیهقی). کالمه شدن زن. (مجمل اللغه). ثیب گردیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ثیب شدن زن. (آنندراج). جدا شدن زن از شوی بسبب مرگ یا طلاق. (از اقرب الموارد). رجوع به تثیب شود، کلانسال شدن ناقه. (منتهی الارب)
کالم شدن. (تاج المصادر بیهقی). کالمه شدن زن. (مجمل اللغه). ثیب گردیدن زن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ثیب شدن زن. (آنندراج). جدا شدن زن از شوی بسبب مرگ یا طلاق. (از اقرب الموارد). رجوع به تثیب شود، کلانسال شدن ناقه. (منتهی الارب)