جدول جو
جدول جو

معنی تهرع - جستجوی لغت در جدول جو

تهرع(تَ)
راست شدن نیزه به سوی کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبرع
تصویر تبرع
نیکویی کردن محض رضای خدا، کاری برای ثواب انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضرع
تصویر تضرع
زاری کردن، خواری و فروتنی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تورع
تصویر تورع
پرهیز کردن، پارسایی کردن، دوری کردن از کارهای بد، پاک دامنی، پارسایی، پرهیزکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
احساس به هم خوردن دل و انقلاب معده، قی کردن، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تسرع
تصویر تسرع
شتافتن، مبادرت کردن، شتاب کردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجرع
تصویر تجرع
جرعه جرعه نوشیدن آب و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ هََ رْ رِ)
نیزۀ راست شونده بسوی کسی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نیزۀ راست شده به سوی دشمن. (ناظم الاطباء). و رجوع به تهرع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تورع
تصویر تورع
پرهیزکاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهرز
تصویر تهرز
به جنبش در آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرع
تصویر تبرع
عطا کردن، بدون چشم داشت عوضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تترع
تصویر تترع
بد خواهی بد یازی
فرهنگ لغت هوشیار
هفتش (هفت جرعه)، خشم خوری جرعه جرعه نوشیدن، فرو خوردن خشم و آنچه بدان ماند، جرعه جرعه، جمع تجرعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکرع
تصویر تکرع
پایچه شویی پاد یابگی (پادیابه وضو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرع
تصویر تفرع
شعبه شعبه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضرع
تصویر تضرع
زاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسرع
تصویر تسرع
مبادرت کردن، شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدرع
تصویر تدرع
زره و مانند آن پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذرع
تصویر تذرع
پرگویی، برش به اندازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
قی کردن، دل بهم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تورع
تصویر تورع
((تَ وَ رُّ))
پرهیز کردن، دوری جستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
((تَ هَ وُّ))
به هم خوردن دل، بالا آوردن غذا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجرع
تصویر تجرع
((تَ جَ رُّ))
جرعه جرعه نوشیدن آب یا، فرو خوردن خشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرع
تصویر تفرع
((تَ فَ رُّ))
شاخه شاخه شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضرع
تصویر تضرع
((تَ ضَ رُّ))
زاری کردن، التماس کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبرع
تصویر تبرع
((تَ بَ رُّ))
برای رضای خدا کار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
Queasiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
тошнота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
Übelkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
нудота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
nudności
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
恶心
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
náusea
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
nausea
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
náusea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی