معنی تهوع
تهوع
náusea
تصویر تهوع
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با تهوع
تهوع
تهوع
قی کردن، دل بهم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تهوع
تهوع
احساس به هم خوردن دل و انقلاب معده، قی کردن، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
تهوع
تهوع
به هم خوردن دل، بالا آوردن غذا
فرهنگ فارسی معین
تهوع
تهوع
Queasiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تهوع
تهوع
тошнота
دیکشنری فارسی به روسی
تهوع
تهوع
Übelkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تهوع
تهوع
нудота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تهوع
تهوع
nudności
دیکشنری فارسی به لهستانی
تهوع
تهوع
恶心
دیکشنری فارسی به چینی