- تهاویل
- زینت تصاویر و نقوش
معنی تهاویل - جستجوی لغت در جدول جو
- تهاویل
- سهمگینی، ترساندن، رنگ های گوناگون از سرخ، سبز و زرد
- تهاویل ((تَ))
- جمع تهویل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع تحویل
ترسانیدن، کارهای ترساننده
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
ترساندن، دچار خوف و فزع کردن
گردانیدن کلام و برخلاف ظاهر معنی کردن آن، تعبیر و تفسیر خواب، توجیه
جمع اقوال، گفته ها، گفتارها، جمع الجمع قول، سخنان
جمع ترویحه، نشست ها، چهار خاست (رکعت) نماز شب، بیست خاست بیست خاست نمازی که در شب های ماه روزه خوانده می شود جمع ترویحه. نشستن ها، جلسه ها، جلسه کوتاه پس از خواندن چهار رکعت نماز در شبهای ماه رمضان، چهار رکعت نماز شب، بیست رکعت نماز که در شبهای ماه رمضان خوانند
جلسه، نشست
جمع تعویذ
نگارها و صورتها و نقشها
شرح و بسطها
جمع تقویم
تصاویر و اصنام
جمع تجویف، لاها، کاواک ها، گاباره ها (گاباره غار) گریستک ها جمع تجویف -. 1 لاها، کاواکها مناره ها، جوفها
جمع سراول، از ریشه پارسی شلوارها زیر جامه ها
ترویحه، جلسه و نشست مختصر
تجویف ها، جوف و درون چیزی ها، جمع واژۀ تجویف
سروال ها، شلوارها، زیرجامه ها، جمع واژۀ سروال
تمثال ها، مثل زدن ها، مثل آوردن ها، جمع واژۀ تمثال
تفصیل ها، جدا کردن ها، شرح و بیان ها، جمع واژۀ تفصیل
قول ها، گفتارها، سخن ها، کلام ها، وعده ها، کنایه از عقیده ها، نظرها، جمع واژۀ قول
جمع اقوال، ججمع قول
تعویذ، دعایی که بر کاغذ می نویسند و برای دفع چشم زخم و رفع بلا و آفت به گردن یا بازو می بندند، پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسی
تصویرها، صورت کشیدن ها، درست کردن صورت چیزی ها، جمع واژۀ تصویر