جدول جو
جدول جو

معنی تهاویل

تهاویل
سهمگینی، ترساندن، رنگ های گوناگون از سرخ، سبز و زرد
تصویری از تهاویل
تصویر تهاویل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تهاویل

تهاویل

تهاویل
جَمعِ واژۀ تهویل،یعنی کارهای ترساننده، رنگهای گوناگون. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رنگهای مختلف از سرخ و زرد و سبز. (از اقرب الموارد) ، آرایش نگارها و تصویرها و پیرایه ها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واحدآن تهویل است. یقال: زینت بالتهاویل، و هی النقوش والالوان تهول من نظر الیها کمال. یقال: شی ٔ رائع و لو ابصرته لراعک و هو یروع بجماله. (اقرب الموارد).
- تهاویل الربیع، آنچه از گلهای گوناگون که در بهار روید. یقال: علا الریاض تهویلها. و گویند تهاویل، پشمهائی است که به شتر آویزند و آن را واحد نیست. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تحاویل

تحاویل
تحاویل الارض، زمین هایی است که خطا می کند در سالی و صواب می کند در سالی در دادن حاصل. (شرح قاموس). خطا کردن یک سال در زراعت و سال دیگر بصواب آن رسیدن. (تاج العروس) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و در قطرالمحیط چنین آمده: تحاویل الارض، خطا کردن سالی و درست بهره دادن زمین در سال دیگر، یعنی یک سال کاشته شود و سال دیگر کاشته نشود تا زمین از این راه استراحت کند و بدان قوت یابد. و مفرد آن تحویل است. (از قطرالمحیط). اما در اقرب الموارد این معنی چنین آمده است که زمین خطا کند سالی و سالی دیگر بصواب رسد. (اقرب الموارد از قاموس). سپس افزاید: ’هذه امراءه لاتضعالا تحاویل’، سالی زاید و سالی نزاید. و از آنست: تحاویل الارض و تحویلاتها که سالی کاشته شود و سالی کاشته نشود برای تقویت. (اقرب الموارد از اساس). و چنانکه ملاحظه میشود صاحب اقرب الموارد دو معنی مختلف برای تحاویل آورده، یکی بنقل از اساس و دیگری از قاموس
لغت نامه دهخدا

تاویل

تاویل
بازگشت کردن از چیزی آغاز یابی ناب یابی کاوش و پژوهش برای رسیدن به آغاز یا ناب نهاده یا اندیشه ای، سفر نگیدن (سفرنگ تفسیر) باز گردانیدن بازگشت دادن، تفسیر کردن بیان کردن، شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر، جمع تاویلات
فرهنگ لغت هوشیار