- تنصف
- پیشیاری پا کار بودن، پاکاراندن دپاکار کردن پاکاری خواستن (پاکاری خدمت)، دادیابی داد خواهی، نیمه گرفتن، کینه توزی
معنی تنصف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دادمند، دادور
منصف، داد دهنده تر، دادگرتر، عادلتر، با انصاف تر
یکدیگر را انصاف دادن
پاکی نمودن، پاکی جستن
آک آلایی، پیام پیوسی (انتظار خبر داشتن)، پرهیزیدن
دو نیم کردن چیزی
از گناه بیزاری نمودن
نصرانی شدن
نیکی و نیکخواهی نمودن
برپای خاستن
داد دهنده، آنکه به عدل و داد رفتار کند
نصف کردن، دونیم کردن چیزی، به نیمۀ چیزی رسیدن
داد مند نیمه راه، پیشیار چاکر انصاف دهنده داد دهنده. دو نیمه کننده
دو نیمه کننده
نسبت به یکدیگر انصاف داشتن، تمام حق خود را گرفتن، با هم نصف کردن
نیمه، نیم
نیم، نیمه، نیمۀ چیزی
نیمه چیزی، نیم از هر چیزی، یکی از دو قطعه چیزی