جدول جو
جدول جو

معنی تنزع - جستجوی لغت در جدول جو

تنزع
(تَ دَرْ رُءْ)
شتافتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : رأیت فلاناً متنزعاً الی کذا، ای متسرعاً نازعاً الیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تنزع
شتافتن
تصویری از تنزع
تصویر تنزع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنزه
تصویر تنزه
پاک شدن از عیب و آلایش، پاک دامن شدن، دوری کردن از بدی، پاک دامنی، گردش و تفرج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
نزول کردن، فرود آمدن، پایین آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منزع
تصویر منزع
جای کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنزه
تصویر تنزه
سر از خاک درآوردن گیاه، تژ، تنده، تز، تژه، تیج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنازع
تصویر تنازع
با هم نزاع کردن، با یکدیگر کشمکش و ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
گونه گونه شدن، جوربه جور شدن، گوناگون بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توزع
تصویر توزع
پراکنده شدن، متفرق شدن، میان خود قسمت کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ نَزْ زِ)
شتابان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنزع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از منزع
تصویر منزع
کشیدنگاه بر کنده: گیاه کشیدنگاه (کمان) : (از آن روز باز که در قوس رجا منزعی و در عرصه امل متسعی بود... تا امروز وصیت می کرده ام) (نفثه المصدور. چا . 55- 54) (مقایسه شود با لم یبق فی القوس منزع یعنی کار بنهایت رسید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنزع
تصویر عنزع
بید گیاه مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
فرو آمدن، نزول کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنزه
تصویر تنزه
دور شدن، پاکدامنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنطع
تصویر تنطع
ژرف نگری، شیوا سخنی، زیرکی، سیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزع
تصویر توزع
پخش شدن پخشیدن، پراکنده شدن، پراکندگی، جمع توزعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
نوع نوع شدن، گوناگون شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنازع
تصویر تنازع
خصومت کردن دو گروه با هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمزع
تصویر تمزع
بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفزع
تصویر تفزع
ترسیدن و وحشت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزع
تصویر توزع
((تَ وَ زُّ))
پراکنده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفزع
تصویر تفزع
((تَ فَ زُّ))
ترسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
((تَ نَ زُّ))
نزول کردن، پایین آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنزه
تصویر تنزه
((تَ نَ زُّ))
دوری جستن، دوری کردن از بدی، پاک شدن، تفرج، گردش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
((تَ نَ وُّ))
گوناگون شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنازع
تصویر تنازع
((تَ زُ))
با یکدیگر پیکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنجع
تصویر تنجع
((تَ نَ جُّ))
به دنبال آب و علف رفتن، به نزد کسی به نیت نیکی یافتن رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
پسرفت، پایین آمدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
Diverseness, Diversity, Variety
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
Debasement, Demotion, Relegation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
разнообразие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
унижение , понижение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
Vielfalt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنزل
تصویر تنزل
Herabwürdigung, Degradierung, Abstieg
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنوع
تصویر تنوع
різноманітність , різноманіття
دیکشنری فارسی به اوکراینی