معنی توزع
توزع
پراکنده شدن، متفرق شدن، میان خود قسمت کردن
تصویر توزع
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با توزع
توزع
توزع
پخش شدن پخشیدن، پراکنده شدن، پراکندگی، جمع توزعات
فرهنگ لغت هوشیار
توزع
توزع
پراکنده شدن
فرهنگ فارسی معین
توقع
توقع
چشمداشت
فرهنگ واژه فارسی سره
توزیع
توزیع
پخشایش، پخش
فرهنگ واژه فارسی سره
خوزع
خوزع
پیر زال
فرهنگ لغت هوشیار
تفزع
تفزع
ترسیدن و وحشت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تمزع
تمزع
بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
توسع
توسع
فراخی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
توزیع
توزیع
پخش کردن، تقسیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار