جدول جو
جدول جو

معنی تنایی - جستجوی لغت در جدول جو

تنایی
تنهایی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تناهی
تصویر تناهی
به نهایت رسیدن، پایان یافتن، بازایستادن و بس کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
تنها بودن، بی یار و همدم بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناصی
تصویر تناصی
در جنگ و زد و خورد پیشانی یا موی پیشانی یکدیگر را گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
مربوط به جنایت، رسیدگی کننده به جنایت مثلاً پلیس جنایی
فرهنگ فارسی عمید
شاخصۀ اثری ادبی که بیان کنندۀ احساسات و عواطف انسان باشد مثلاً شعر غنایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنافی
تصویر تنافی
یکدیگر را نفی کردن، با هم تباین داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثنایی
تصویر ثنایی
ویژگی کلمۀ دوحرفی، دارای دو حرف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناجی
تصویر تناجی
راز گفتن، با هم راز گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنانی
تصویر تنانی
جسمانی، مربوط به جسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
تنها بودن یگانه بودن، خلوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناجی
تصویر تناجی
همرازی با هم راز گفتن، با هم راز گفتن با یکدیگر راز کردن، سرگوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنادی
تصویر تنادی
همدیگر را خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنافی
تصویر تنافی
یکدیگر را نفی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناهی
تصویر تناهی
بغایت رسیدن، بپایان رسیدن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنایی
تصویر حنایی
برناکی از رنگ ها، یرنابسته
فرهنگ لغت هوشیار
تفشه ای گواژیک منسوب به کنایه (کنایت) : تعبیرات کنایی. کنندگی، فاعلیت: جان مردمی گوهر یست که او را نیز دو قوتست: یکی قوت مرکنایی را و یکی قوت اندر یافت را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناجی
تصویر تناجی
((تَ))
با هم راز گفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غنایی
تصویر غنایی
((غِ))
منسوب به غنا، شعری که بیانگر عواطف و احساسات باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
یگانه بودن، تنها بودن، خلوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناهی
تصویر تناهی
((تَ))
به پایان رسیدن، به نهایت رسیدن، بازایستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنادی
تصویر تنادی
((تَ))
یکدیگر را ندا کردن، هم را خواندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناصی
تصویر تناصی
((تَ))
موی پیشانی همدیگر را گرفتن در جنگ و درگیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنافی
تصویر تنافی
((تَ))
با هم مخالف شدن، یکدیگر را نفی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنایی
تصویر بنایی
گلکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
Criminal, Felonious, Criminally, Feloniously, Forensic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
Loneliness, Lonesomeness, Reclusiveness, Solitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
преступный , криминально , преступный , преступно , судебно-медицинский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
одиночество , уединение , одиночество
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
Einsamkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kriminell, verbrecherisch, forensisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
кримінальний , кримінально , злочинний , злочинно , судово-медичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
самотність , самотність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنهایی
تصویر تنهایی
samotność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنایی
تصویر جنایی
kryminalny, kryminalnie, przestępczy, przestępczo, sądowo-medyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی