جدول جو
جدول جو

معنی تناصف - جستجوی لغت در جدول جو

تناصف
یکدیگر را انصاف دادن
تصویری از تناصف
تصویر تناصف
فرهنگ لغت هوشیار
تناصف
((تَ صُ))
با هم انصاف داشتن، با هم نصف کردن
تصویری از تناصف
تصویر تناصف
فرهنگ فارسی معین
تناصف
نسبت به یکدیگر انصاف داشتن، تمام حق خود را گرفتن، با هم نصف کردن
تصویری از تناصف
تصویر تناصف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متناصف
تصویر متناصف
داد مند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقاصف
تصویر تقاصف
فراهمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناکف
تصویر تناکف
پستاسخنی به پستاسخن گفتن (پستا نوبت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناصر
تصویر تناصر
یکدیگر را یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناصح
تصویر تناصح
یکدیگر را نصیحت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناسف
تصویر تناسف
راز و پنهان سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناتف
تصویر تناتف
بر کندگی موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواصف
تصویر تواصف
با هم صفت کردن چیزیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناصر
تصویر تناصر
یکدیگر را یاری دادن، به هم یاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناصی
تصویر تناصی
در جنگ و زد و خورد پیشانی یا موی پیشانی یکدیگر را گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناصی
تصویر تناصی
((تَ))
موی پیشانی همدیگر را گرفتن در جنگ و درگیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناصر
تصویر تناصر
((تَ صُ))
همدیگر را یاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناصح
تصویر تناصح
((تَ صُ))
یکدیگر را اندرز دادن، به هم پند گفتن
فرهنگ فارسی معین
پیشیاری پا کار بودن، پاکاراندن دپاکار کردن پاکاری خواستن (پاکاری خدمت)، دادیابی داد خواهی، نیمه گرفتن، کینه توزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناصف
تصویر ناصف
پیشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناصفات
تصویر تناصفات
جمع تناصف
فرهنگ لغت هوشیار