معنی تناصح
تناصح
((تَ صُ))
یکدیگر را اندرز دادن، به هم پند گفتن
تصویر تناصح
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تناصح
تناصح
تناصح
یکدیگر را نصیحت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تناصح
تناصح
یکدیگر را نصیحت کردن. (زوزنی) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تفاصح
تفاصح
فصاحت نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تناوح
تناوح
روبارویی، وزش
فرهنگ لغت هوشیار
تناکح
تناکح
تزوج بعضی با بعضی دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تناصف
تناصف
یکدیگر را انصاف دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تناصر
تناصر
یکدیگر را یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تناجح
تناجح
راست در آمدن خواب خوابدرستی تینابدرستی (تیناب رویا)
فرهنگ لغت هوشیار
مناصح
مناصح
نصیحت کننده، پنددهنده
فرهنگ فارسی عمید