- تملول
- درختچه ای از تیره بیدهااز دسته فلفلها که گیاه بومی هند و مالزی و فیلیپین است و در هندوچین و ماداگاسکار و افریقای شرقی نیزمی رویدبرگ خشک شده این گیاه طعمی معطر دارد و از آن ماده ای بنام بتل استخراج کنند. این ماده مستخرج دارای اثر فایض و اشتهاآور و ضد کرم است. در اثر جویدن برگ تملول ترشحات بزاق زیاد میگردد و اشتها را تحریک میکند و ضمنا رنگ بزاق نیز قرمز میشود شاه حسینی بتل غاجی پان
معنی تملول - جستجوی لغت در جدول جو
- تملول
- تانبول، درختچه ای شبیه تاک با برگ های پهن سبز و معطر که برگ های آن را می جوند محرک اشتها است و در هند و مالزی و هندوچین می روید، پان، تنبول
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دگرگون ساختن
بی آرامی کردن
گراد (جامه کهنه)، پراکنده جدا جدا، نو شاخه، اندک
بی تابی کردن، از پهلو به پهلو غلتیدن از بیماری یا شدت اندوه
انبوه فراهم آمده، رود بار درختناک دره پر درخت، پشته
برغست از گیاهان
توان گری
پر گردیدن
جز ملت شدن
دیر فرمان
مالدار شدن، دولتمندی
در کیش و شریعت درآمدن، جزء ملت شدن، از بیماری یا اندوه بی تابی کردن
افسرده، اندوهگین، دل تنگ، بیزار، به ستوه آمده
مال دار شدن، مال بسیار به دست آوردن، ثروتمند شدن، توانگری
بستوه آمده و افکار و مانده و آزرده و بیزار و دلگیر و ناتوان و دلتنگ و اندوهگین