جدول جو
جدول جو

معنی تمشی - جستجوی لغت در جدول جو

تمشی
راه رفتن، قدم زدن، روان گشتن، پیاده روی
تصویری از تمشی
تصویر تمشی
فرهنگ فارسی عمید
تمشی
راه رفتن، روان گشتن
تصویری از تمشی
تصویر تمشی
فرهنگ لغت هوشیار
تمشی
((تَ مَ شّ))
راه رفتن، گام زدن، پیاده روی
تصویری از تمشی
تصویر تمشی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمیش
تصویر تمیش
تمشک، میوه ای ترش مزه شبیه شاتوت یا توت فرنگی و به رنگ سرخ مایل به سیاهی که بوتۀ آن خودرو است و در جاهای گرم و مرطوب در جنگل ها و صحراها می روید در بعضی جاها آن را می کارند و تربیت می کنند و میوۀ بهتر و درشت تری از آن به دست می آورند، دارای ویتامین C، قند، اسیدسیتریک و اسیدمالیک بوده و اشتهاآور و ملین و مدر و ضد اسکوربوت است همچنین ترشح عرق را زیاد می کند و برای تصفیۀ خون نافع است، تلو، سه گل، توت سه گل، علّیق، علّیق الجبل، توت العلیق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعشی
تصویر تعشی
شام خوردن، طعام شبانگاهی خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متمشی
تصویر متمشی
راه رونده، کنایه از انجام شده، جاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمشیت
تصویر تمشیت
راه بردن، به راه انداختن، راندن، روان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تماشی
تصویر تماشی
با هم راه رفتن، با هم قدم برداشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمنی
تصویر تمنی
تمنا، آرزو کردن، خواهش کردن، درخواست، خواهش، آرزو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توشی
تصویر توشی
نوعی ضیافت که در آن هرکس هر طعامی دارد بیاورد و با هم بخورند، نوعی ضیافت که هر کسی سهم خود را بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تپشی
تصویر تپشی
بشقاب گود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمضی
تصویر تمضی
در گذشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توشی
تصویر توشی
ضیافتی که در آن هر کس طعامی با خود آورد و با هم تناول کنند دانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماشی
تصویر تماشی
همراهی، همروشی با هم راه رفتن با یکدیگر قدم برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمخی
تصویر تمخی
بیزاری، کناره گیری، گله کردن، بخشش خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمنی
تصویر تمنی
آرزو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمری
تصویر تمری
آراسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمشا
تصویر تمشا
رفتن، قدم برداشتن، رفت، روش راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای ازتیره گل سرخیان که دسته مستقلی را بنام دسته تشکها تشکیل میدهد و بحالت وحشی در نقاط ساحلی و گرم مرطوبی مخصوصا در مازندران و گیلان فراوانست. گیاهی است با ساقه های تیغ دار که در کنار جاده ها و مزارع و جنگلها بصورت انبوه میروید. برگهایش متناوب و گوشوارک دار و مرکب و شامل 3 تا 5 برگچه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبشی
تصویر تبشی
طبقی باشد لب گردان از مس و نقره و طلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمطی
تصویر تمطی
دست و پا را دراز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمظی
تصویر تمظی
دراز کشیدن، خرامیدن، خمیازه کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملی
تصویر تملی
برخور داری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغشی
تصویر تغشی
فروگرفتن کار کسی را پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعشی
تصویر تعشی
شام خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
کیفیت چیز ترش حموضت، کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند، اسید، جمع ترشیها. ترشیجات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشی
تصویر تخشی
ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحشی
تصویر تحشی
رویگردانی، زیرش زدن (حاشا کردن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمشی
تصویر متمشی
روان شونده، سرانجام پذیر: در فارسی مش کننده راه رونده
فرهنگ لغت هوشیار
سرانجام دادن، کارگزاردن روان کردن برفتن آوردن براه انداختن، کار گزاردن سر و سامان دادن راندن تمشیت امور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمشیغ
تصویر تمشیغ
آبرو بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمشیه
تصویر تمشیه
سرانجام دادن، کارگزاردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمعی
تصویر تمعی
راز آشکاری، خرامیدن، یازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمشی
تصویر متمشی
((مُ تِ مَ شّ))
رونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمشیت
تصویر تمشیت
((تَ شِ یَ))
روان ساختن، به راه انداختن، سر و سامان دادن
فرهنگ فارسی معین