جدول جو
جدول جو

معنی تمشی

تمشی
راه رفتن، قدم زدن، روان گشتن، پیاده روی
تصویری از تمشی
تصویر تمشی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تمشی

تمشی

تمشی
رفتن توش (تبش) شراب و آنچه بدان ماند در اندامها. (تاج المصادر بیهقی). برفتن تپش شراب و مانند آن در اندامها، یقال: تمشت فیه حمیاالکأس، ای ذهبت و جرت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

ترشی

ترشی
کیفیت چیز ترش حموضت، کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند، اسید، جمع ترشیها. ترشیجات
فرهنگ لغت هوشیار