- تمرین
- ورزش، ورز، آمادگی، پیگیری، ورزیدن
معنی تمرین - جستجوی لغت در جدول جو
- تمرین
- سخت روی گردیدن کسی بر کاری
- تمرین
- فعالیت برای به دست آوردن مهارت در کاری، متنی شامل مسئله ها، پرسش ها و یا سرمشق هایی برای مهارت یافتن در امری مثلاً تمرین های کتاب را حل کردم
- تمرین ((تَ))
- عادت دادن، آشنا ساختن کسی به کاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع آمر، فرمایندگان، جمع آمر امر کنندگان فرماندگان
فرمایندگان
تازی از لاتین ماه های رومی: تشرین یکم و تشرین دویم میان ماه های ایلول و کانون یکم دو ماه از ماههای مشهور به (شهور رومی) : تشرین اول و تشرین دوم که بین ایلول و کانون اول واقع اند
به هم رسانیدن، به هم پیوستن
دست دادن، جای دادن
افزونی کردن بر کسی
سرود فرومایگان گفتن سرا پوشی
بیمار داری کردن
تلخاندن تلخ کردن
جمع تمر، گونه های خرما
شهروینی
دو ماه از سال شمسی کشورهای عربی
تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر
تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
تشرین اول: ماه دهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین ایلویل و تشرین ثانی، مطابق با اکتبر
تشرین ثانی: ماه یازدهم از سال شمسی کشورهای عربی، بین تشرین اول و کانون اول، مطابق با نوامبر
قبول کردن، پذیرفتن، فرمان کسی را پذیرفتن، پابرجا کردن، نیرو و قدرت دادن، به کسی توانایی دادن که به امری یا چیزی دست یابد
تثنیه قمر دو روشن: هور و ماه
تار، تیره، تاریک برای مثال ای خواجه من جام می ام چون سینه را غمگین کنم؟ / شمع و چراغ خانه ام چون خانه را تارین کنم؟ (مولوی - لغت نامه - تارین)
علامت صفت تفضیلی که در آخر بعضی کلمات در میاید
آراسته شدن
افزونی، خوگیری، نرم شدن
افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی، خوی گرفتن بر چیزی
علامت صفت عالی که در آخر بعضی کلمات درمی آید و برتری و رجحان کسی یا چیزی را بر کسان یا چیزهای دیگر می رساند مثلاً بهترین، خوب ترین، داناترین
جمع تمرین
مروسیدن ورزیدن عادت کردن ورزیدن مشتق کردن
Exercise, Practice, Rehearse
упражняться , практиковать , репетировать
üben, proben
тренуватися , практикувати , репетирувати
ćwiczyć
锻炼 , 练习 , 排练
exercitar, praticar, ensaiar