جدول جو
جدول جو

معنی امرین

امرین(اَ مَرْ رَ / اَ مَرْ ری)
لقیت منه الامرین بصیغۀ تثنیه و یا لقیت منه الامرین بصیغۀ جمع، یعنی دیدم از وی سختیها و تلخیها. (ناظم الاطباء). و رجوع به امرّ و امرّان شود، کسی که پای او برابر و هموار باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). آنکه پایش هموار بر زمین نشیند. (مهذب الاسماء). کسی که اخمص (باریکی کف پای که بزمین نرسد) نداشته باشد. (از اقرب الموارد). ج، مسح. (اقرب الموارد) ، مکان امسح، جای سنگریزه ناک برابر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زمین هموار. (از اقرب الموارد). ج، اماسح. (اقرب الموارد) ، زمین بی نبات. (مهذب الاسماء) ، گرگ لاغر. (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) ، کسی که مردمک یک چشم او روشنایی نداشته باشد. (از اقرب الموارد). اعور. ابخق. (المنجد) ، بسیار گردش کننده. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، دروغزن. (مهذب الاسماء). کذاب. (اقرب الموارد) (المنجد). دروغگو بطریق مجاز مرسل. کذوب بملاحظۀ آنکه سیاح از غرایبی سخن می گوید که مردم باور نمی کنند. (المرجع) ، مداهن. (از المنجد) (المرجع)
لغت نامه دهخدا