- تمرق
- غلتیدن، بر خود پیچیدن
معنی تمرق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چاپلوسی
سرکشی، سرپیچی، نافرمانی
سوخته شدن
دروغ بافتن، پارگی، فراخدستی بخشندگی
آفتاب گرفتن
راه کردن و راه یافتن
اندک اندک دزدی کردن
خوی کردن خوییدن، ریشه دوانی ریشه دواندن عرق کردن خوی کردن خوی بر افشاندن، بیرون شدن رطوبت زیادی گیاهان بصورت بخار، ریشه دواندن درخت در زمین، جمع تعرقات
پراکنده شدن، پریشان شدن
چاپلوسی کردن
دو رنگی، بد خویی
پاره پاره شدن
سرود فرومایگان گفتن سرا پوشی
آراسته شدن
افزونی، خوگیری، نرم شدن
سست شدن در کاری
سودگی سوده شدن
گردنکشی و خود سری
پاک و محو شدن
بر گگی پردازگی برگه شدن، برگ خوردن جانور -1 برگ خوردن شتر و غیره، ورقه ورقه شدن جسمی، جمع تورقات
پاره پاره شدن، پراکنده شدن قوم
غلتیدن در خاک، از درد به خود پیچیدن
پراکنده شدن، پریشان گردیدن، جدا شدن
سرپیچی کردن، گردن کشی کردن، نافرمانی کردن
راه یافتن، راه پیدا کردن به سوی چیزی یا کسی
چرب زبانی کردن، چاپلوسی و اظهار فروتنی و محبت کردن
افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی، خوی گرفتن بر چیزی
ورق زدن کتاب و مجله برای آشنایی اجمالی آن، ورقه ورقه شدن جسمی
کوچه باغی ترانه کوچه برونگاه دریچه باد
لاتینی تازی گشته بالش ناز بالش بالشچه متکا بالش، جمع نمارق