جدول جو
جدول جو

معنی تمرن

تمرن
افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی، خوی گرفتن بر چیزی
تصویری از تمرن
تصویر تمرن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تمرن

تمرن

تمرن
افزون شدن و افزونی کردن بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفضل. (اقرب الموارد) ، برکنار بودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، زیرکی کردن. (از اقرب الموارد) ، نرم شدن. (غیاث اللغات). نرم کردن. (آنندراج) ، خوی گرفتن بر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عادت کردن به چیزی. (آنندراج) (غیاث اللغات). تدرب و تعود. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا