اندازه کردن کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). اندازه کردن چیزی. (المنجد) ، دست در فرج اشتر کردن تا بچه نر است یا ماده. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، لمس کردن مذمره. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به مذمر شود
اندازه کردن کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). اندازه کردن چیزی. (المنجد) ، دست در فرج اشتر کردن تا بچه نر است یا ماده. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، لمس کردن مذمره. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به مذمر شود
از بن برکندن. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بریدن و از بیخ کندن. (ناظم الاطباء) ، تجذیر عددی، بدست آوردن جذر آن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به جذر شود
از بن برکندن. (تاج المصادر بیهقی) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بریدن و از بیخ کندن. (ناظم الاطباء) ، تجذیر عددی، بدست آوردن جذر آن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به جذر شود
شعر ابن مغراء خواندن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : مغرنا یا جریر، ای انشدنا لابن مغراء. (اقرب الموارد) ، به گل سرخ رنگ کردن جامه را. (از اقرب الموارد)
شعر ابن مغراء خواندن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : مغرنا یا جریر، ای انشدنا لابن مغراء. (اقرب الموارد) ، به گل سرخ رنگ کردن جامه را. (از اقرب الموارد)
ترسانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، تحریز و تنبیه. (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، (اصطلاح نحو) تحذیر آنست که مخاطب را به امری که احتراز از آن واجب است متوجه کنند. احکام تحذیر: تحذیر یا با ’ایّاک ’ و فروع آنست و یا بدون آن. هر گاه با ’ایاک’ باشد محذرمنه پس از آن، بحال عطف یا غیر عطف آید و منصوب باشد و یا آنکه بوسیلۀ ’من’ مجرور گردد و در هر سه حالت، فعل ناصب وجوباً مقدر میشود، مانند: ایاک والشرّ، ایاک الشرّ، ایاک من الشر. و تقدیر در نخستین و دوم اینست: احذرک و احذر الشر، و در سوم: احذرک من الشر. و اگر بی ایاک باشد یا محذرمنه مکرر میشود بحال غیر عطف یا آنکه بصورت مفرد میماند و در هر حال محذرمنه منصوب است، مانند: الشرّ الشرّ، الشرّ والشرّ، الکذب . و تقدیر در آنها چنین است: احذر الشرّ یا احذر الکذب . و در صورت تکرار و عطف، فعل ناصب وجوباً حذف میشود ودر باقی حذف بطور جواز است. هر گاه ’ایاک’ بر فعل درآید واجب است که پس از آن ’من’ (حرف جر) مقدر گرددو فعل با ’ان’ مصدری مقرون باشد، مانند: ایاک ان تفعل هذا، یعنی: ایاک من فعل هذا. (از القواعد الجلیه ج 3 ص 193). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود
ترسانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) ، تحریز و تنبیه. (قطر المحیط) (اقرب الموارد) ، (اصطلاح نحو) تحذیر آنست که مخاطب را به امری که احتراز از آن واجب است متوجه کنند. احکام تحذیر: تحذیر یا با ’ایّاک َ’ و فروع آنست و یا بدون آن. هر گاه با ’ایاک’ باشد محذرمنه پس از آن، بحال عطف یا غیر عطف آید و منصوب باشد و یا آنکه بوسیلۀ ’مِن’ مجرور گردد و در هر سه حالت، فعل ناصب وجوباً مقدر میشود، مانند: ایاک والشرَّ، ایاک الشرَّ، ایاک من الشر. و تقدیر در نخستین و دوم اینست: احذرک و احذر الشر، و در سوم: احذرک من الشر. و اگر بی ایاک باشد یا محذرمنه مکرر میشود بحال غیر عطف یا آنکه بصورت مفرد میماند و در هر حال محذرمنه منصوب است، مانند: الشرَّ الشرَّ، الشرَّ والشرَّ، الکذب َ. و تقدیر در آنها چنین است: اِحذر الشرَّ یا اِحذر الکذب َ. و در صورت تکرار و عطف، فعل ناصب وجوباً حذف میشود ودر باقی حذف بطور جواز است. هر گاه ’ایاک’ بر فعل درآید واجب است که پس از آن ’مِن’ (حرف جر) مقدر گرددو فعل با ’اَن’ مصدری مقرون باشد، مانند: ایاک اَن تفعل هذا، یعنی: ایاک مِن فعل هذا. (از القواعد الجلیه ج 3 ص 193). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود