معنی تلیج - جستجوی لغت در جدول جو
تلیج
روانداز نمدی اسب
ادامه...
روانداز نمدی اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر خلیج
خلیج
قسمتی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد، شاخابه
ادامه...
قسمتی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد، شاخابه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تریج
تریج
تریز، دامن لباس، دامن قبا، گوشۀ دامن قبا
ادامه...
تریز، دامن لباس، دامن قبا، گوشۀ دامن قبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تهیج
تهیج
به هیجان آمدن، برانگیخته شدن، جنبیدن
ادامه...
به هیجان آمدن، برانگیخته شدن، جنبیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تلاج
تلاج
شور و غوغا،
برای مثال شب بیامد بر درم دربان باج / در بجنبانید با بانگ و تلاج
(طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۲)
، مشغله، گرفتاری
ادامه...
شور و غوغا،
برای مِثال شب بیامد بر درم دربان باج / در بجنبانید با بانگ و تلاج
(طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۲)
، مشغله، گرفتاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تلید
تلید
قدیمی، مربوط به قدیم
ادامه...
قدیمی، مربوط به قدیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تهیج
تهیج
به هیجان آمدن
ادامه...
به هیجان آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلهج
تلهج
شیفتگی و حرص
ادامه...
شیفتگی و حرص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کلیج
کلیج
صاحب عجب و تکبر، خودستا
ادامه...
صاحب عجب و تکبر، خودستا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر قلیج
قلیج
ترکی شمشیر شمشیر
ادامه...
ترکی شمشیر شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سلیج
سلیج
طعام لذیذ که زود از گلو فرو برود
ادامه...
طعام لذیذ که زود از گلو فرو برود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تایج
تایج
تاجدار، امام تاجدار
ادامه...
تاجدار، امام تاجدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلویج
تلویج
کج کردن کجاندن
ادامه...
کج کردن کجاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلید
تلید
دارایی دیرینه، دارایی رخنیک (رخن ارث)
ادامه...
دارایی دیرینه، دارایی رخنیک (رخن ارث)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلیع
تلیع
گردن دراز
ادامه...
گردن دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلیغ
تلیغ
خود فریبی گول نمایی
ادامه...
خود فریبی گول نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلیل
تلیل
گردن
ادامه...
گردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلین
تلین
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
ادامه...
نرمی کردن، چاپلوسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلزج
تلزج
دوسندگی (دوسنده لزج)
ادامه...
دوسندگی (دوسنده لزج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلمج
تلمج
لب لیسیدن
ادامه...
لب لیسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلاج
تلاج
بانگ مشغله شور و غوغا. شور، غوغا
ادامه...
بانگ مشغله شور و غوغا. شور، غوغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تریج
تریج
باد تند، شدید الاعصاب
ادامه...
باد تند، شدید الاعصاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خلیج
خلیج
قسمتی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد
ادامه...
قسمتی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر حلیج
حلیج
پنبه واخیده
ادامه...
پنبه واخیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زلیج
زلیج
کلید شده، سرسره لغزگاه
ادامه...
کلید شده، سرسره لغزگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تلاج
تلاج
((تَ))
بانگ، مشغله شور و غوغا
ادامه...
بانگ، مشغله شور و غوغا
فرهنگ فارسی معین
تصویر خلیج
خلیج
((خَ))
بخشی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد و سه طرف آن خشکی باشد
ادامه...
بخشی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد و سه طرف آن خشکی باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویر غلیج
غلیج
((غَ))
بیلی که با آن زمین را هموار کنند، بتی که تراشند
ادامه...
بیلی که با آن زمین را هموار کنند، بتی که تراشند
فرهنگ فارسی معین
تصویر تهیج
تهیج
((تَ هَ یُّ))
برانگیخته شدن، به هیجان آمدن، برانگیختگی، هیجان، جمع تهیجات
ادامه...
برانگیخته شدن، به هیجان آمدن، برانگیختگی، هیجان، جمع تهیجات
فرهنگ فارسی معین
تصویر کلیج
کلیج
((کَ))
صاحب عجب، متکبر، خودستا، چرک، ریم
ادامه...
صاحب عجب، متکبر، خودستا، چرک، ریم
فرهنگ فارسی معین
تصویر تلید
تلید
((تَ))
مال کهنه و قدیمی و موروثی، غیر عربی که در میان عرب پرورش یافته باشد
ادامه...
مال کهنه و قدیمی و موروثی، غیر عربی که در میان عرب پرورش یافته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویر تلین
تلین
((تَ لَ یُّ))
نرم شدن، چاپلوسی کردن
ادامه...
نرم شدن، چاپلوسی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر تریج
تریج
((تِ))
لبه پایین جامه و قبا، تریز، تیریز
ادامه...
لبه پایین جامه و قبا، تریز، تیریز
فرهنگ فارسی معین
تصویر خلیج
خلیج
آبکند، کنداب، آبگیر
ادامه...
آبکند، کنداب، آبگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر تلیک
تلیک
کلیک
ادامه...
کلیک
فرهنگ واژه فارسی سره