جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تریج

تریج

تریج
تریز. تیریز: به تریج قبای کسی بر خوردن، بصورت استهزاء،کمترین بی حرمتی شدن به کسی که حرمتی ندارد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به تریز و تیریز شود
لغت نامه دهخدا

تریج

تریج
ریح تریج، باد تند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). باد شدید. (از المنجد) ، رجل تریج، مرد سخت اعصاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شدیدالاعصاب. (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا

تحریج

تحریج
سوگند مندی، سوگند بسیار بر زبان راندن، در فشار گذاشتن
تحریج
فرهنگ لغت هوشیار