سپیدار، درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود سفیدار، سفیددار، اسفیدار، تبریزی، پلت، سفیدپلت
سِپیدار، درختی راست و بلند که پوست و چوب آن سفید است و در اغلب نقاط ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، چون تنه اش راست و صاف و بلند است در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه ها و تیر و ستون چوبی به کار می رود سِفیدار، سِفیددار، اِسفیدار، تَبریزی، پَلَت، سِفیدپَلَت
بسیار تلخ و دارای تلخی. (ناظم الاطباء). ناگوار. سخت و رنج آمیز: جهان زهر است و خوی تلخناکش به کم خوردن توان رست از هلاکش. نظامی. گلابم گر کنم تلخی چه باک است گلاب آن به که او خود تلخناک است. نظامی. این شربت اگرچه تلخناک است ساقیش چو عشق شد چه باک است. نظامی. آنگه از آنجا گرینده بدر آمد و رفت بیرون و تلخناک زارزار گریست. (ترجمه دیاتسارون ص 342، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
بسیار تلخ و دارای تلخی. (ناظم الاطباء). ناگوار. سخت و رنج آمیز: جهان زهر است و خوی تلخناکش به کم خوردن توان رست از هلاکش. نظامی. گلابم گر کنم تلخی چه باک است گلاب آن به که او خود تلخناک است. نظامی. این شربت اگرچه تلخناک است ساقیش چو عشق شد چه باک است. نظامی. آنگه از آنجا گرینده بدر آمد و رفت بیرون و تلخناک زارزار گریست. (ترجمه دیاتسارون ص 342، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
تلستار (تل آشور) مکانی است که بنی عدن در آنجا ساکن بودند بعد از آن آشوریان بدانجا غلبه کردند دوم پادشاهان 19:12 و کتاب اشعیا 37:12. رولنسن گمان میبرد که موقع تلاسار در غربی الجزیره در نزدیکی حاران و اورفا واقع است لیکن لیرد گمان دارد که در طرف غربی، در نزدیکی تل عفر، شانزده یلی موصل واقع است. (از قاموس کتاب مقدس)
تلستار (تل آشور) مکانی است که بنی عدن در آنجا ساکن بودند بعد از آن آشوریان بدانجا غلبه کردند دوم پادشاهان 19:12 و کتاب اشعیا 37:12. رولنسن گمان میبرد که موقع تلاسار در غربی الجزیره در نزدیکی حاران و اورفا واقع است لیکن لیرد گمان دارد که در طرف غربی، در نزدیکی تل عفر، شانزده یلی موصل واقع است. (از قاموس کتاب مقدس)
خانه ای را گویند که بجهت کرم پیله نگاه داشتن، چوب بندی کنند تا پیله حاصل شود. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). در گیلکی تلمبار. (حاشیۀ برهان چ معین). آن را تلیمبار نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به تلمبار و تلیوار شود
خانه ای را گویند که بجهت کرم پیله نگاه داشتن، چوب بندی کنند تا پیله حاصل شود. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). در گیلکی تِلِمبار. (حاشیۀ برهان چ معین). آن را تلیمبار نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به تلمبار و تلیوار شود
بنایی از چوب دارای چند طبقه ولی ارتفاع یک طبقه بیش از نیم ذرع نیست. در فرش هر طبقه برگ توت ریخته کرم ابریشم را روی آنها پرورش میکنند. اصلاً این لفظ اصطلاح اهل گیلان است و اکنون در تهران هم استعمال میشود. (فرهنگ نظام). اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تلیبار شود، هر چیزی که رویهم ریخته و انبار شده باشد. (فرهنگ فارسی معین)
بنایی از چوب دارای چند طبقه ولی ارتفاع یک طبقه بیش از نیم ذرع نیست. در فرش هر طبقه برگ توت ریخته کرم ابریشم را روی آنها پرورش میکنند. اصلاً این لفظ اصطلاح اهل گیلان است و اکنون در تهران هم استعمال میشود. (فرهنگ نظام). اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تلیبار شود، هر چیزی که رویهم ریخته و انبار شده باشد. (فرهنگ فارسی معین)