جدول جو
جدول جو

معنی تلمبار

تلمبار((تَ لَ))
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، جایی که در آن کرم ابریشم را پرورش دهند، تلیبار
تصویری از تلمبار
تصویر تلمبار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تلمبار

تلمبار

تلمبار
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
فرهنگ لغت هوشیار

تلمبار

تلمبار
هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تَلیبار، تَلَنبار، تَلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیلِه اَنبار
تلمبار
فرهنگ فارسی عمید

تلمبار

تلمبار
در ذیل جامع التواریخ رشیدی چ بیانی ص 163، 164، 166، 167 و 169، این کلمه آمده و چنین برمی آید که باید ناحیه ای میان سلطانیه و همدان و تبریز باشد
لغت نامه دهخدا

تلمبار

تلمبار
بنایی از چوب دارای چند طبقه ولی ارتفاع یک طبقه بیش از نیم ذرع نیست. در فرش هر طبقه برگ توت ریخته کرم ابریشم را روی آنها پرورش میکنند. اصلاً این لفظ اصطلاح اهل گیلان است و اکنون در تهران هم استعمال میشود. (فرهنگ نظام). اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به تلیبار شود، هر چیزی که رویهم ریخته و انبار شده باشد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

تلمبار

تلمبار
زیاد، فراوان، انباشته، انبوه، کوهی در جنوب روستای زیارت گرگان به ارتفاع ۳۰۸۶ متر
فرهنگ گویش مازندرانی

تلیبار

تلیبار
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
فرهنگ لغت هوشیار

تلیبار

تلیبار
تَلَمبار، هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تَلَنبار، تَلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیلِه اَنبار
تلیبار
فرهنگ فارسی عمید